آزادوار شهری به قدمت تاریخ

موضوع كسب‌وكار:‌ پرورش و توزيع گياهان دارويي

در سال 1341 در يكي از روستاهاي شهرستان مهاباد متولد شدم. از دوران كودكي در مدارس نماينده كلاس بودم. در سال دوم راهنمايي به كمك نوجوانان محل، يك كتابخانه داير كردم تا بچه‌ها در اوقات بيكاري در آنجا مطالعه كنند. در اين كار، از آموزش و پرورش نيز كمك گرفتم‌.

بعد از ازدواج، زندگي را در خانواده گسترده شوهرم كه به اتفاق خانواده پدري همراه با عموها در يك مكان زندگي مي‌كردند شروع كردم. هر كدام از اعضاي 40 نفره‌اين خانواده هر روز مشغول كاري براي پيشبرد امور بودند. عده‌اي از خانم‌ها مشغول قالي‌بافي بودند، بعضي به ‌پختن غذا مي‌پرداختند و عده‌اي... من هم كه تازه از شهر به‌اين روستا آمده بودم به شدت به‌اين كارها علاقه پيدا كردم و شروع به كار كردم. اما 3 ماه پس از ازدواج، در سال 1363 تصميم گرفته شد تا اعضاي خانواده به گروه‌هاي كوچك‌تر تقسيم شده، زندگي را مستقلا‌ ادامه دهند.

پس از آن برخلاف تفكر اعضاي خانواده، سعي كردم در تمامي‌كارهاي خانه پيشقدم باشم و به زنان روستا خياطي، قلاب دوزي و كارهاي ديگر را ياد بدهم و با مشاركت زنان روستا براي نوعروسان جهيزيه تهيه كنم. نوشتن تئاتر براي بچه‌ها و اجراي آن در مدرسه از ديگر كارهاي مورد علاقه بنده بود. علاوه بر اين از دوران نوجواني تزريقات و پانسمان را در روستا به طور رايگان براي افراد روستا انجام مي‌دادم.

در سال 1373 به دليل درد پا و مشكل عصب سياتيك با مشكلات فراواني روبه‌رو شدم تا جايي كه عده‌اي مي‌گفتند پایت بايستي قطع شود. در آن زمان به دليل علاقه شديدي که به گل و گياه داشتم و اينكه همسرم از مددكاران ترويج كشاورزي شهرستان بود، مجلات مختلف كشاورزي و گياهان دارويي را مطالعه مي‌كردم. از اداره ترويج شهرستان خواستم تا يك دوره آموزش گیاهان دارویی برگزار نمايد. پس از آن به دليل علاقه بسيار زياد به گياهان دارويي، تصميم گرفتم گياهان دارويي منطقه را شناسايي كرده تا بتوانم درد پاي خود را درمان كنم. پس از بررسي و امتحان گياهان دارويي كه به بنده تجويز شد، كم‌كم مشكل پايم نيز
رفع شد.

از آن به بعد نيز با مراجعه به مركز تحقيقات دانشگاه علوم پزشكي اروميه سعي كردم اطلاعات بيشتري را در زمينه گياهان دارويي به دست آورم و هم اينك، روز به روز مطالعه خود را افزايش مي‌دهم. در سال 1382 از اين مركز دعوت كردم تا درباره كارهاي بنده نظر دهد كه خوشبختانه در اولين مراجعه گروهي از مركز تحقيقات دانشگاه‌، كارم تاييد شد كه باعث دلگرمي‌ من در اين راه شده است.

در همان سال در نمايشگاه گياهان دارويي استان شركت كردم كه غرفه بنده بيشترين علاقه‌مندان را به خود جلب كرد.

با توسعه كار خود توانستم بيش از 60 نوع گياهان دارويي را در منطقه شناسايي و با آموزش افراد روستا آنها را براي برداشت و خشك كردن گياهان دارويي ترغيب كنم تا جايي‌ كه هم اكنون حدود 100 نفر از افراد روستا در اين كار به بنده كمك مي‌كنند.

خانم عبداله‌زاده علاقه پدر به انواع سنگ‌هاي تزييني و داشتن كلكسيون سنگ را كه باعث ترغيب وي به جمع آوري گل و گياه مي‌شد، از مهم‌ترين انگيزه‌هاي وی براي اين كار مي‌داند و خانواده گسترده شوهر و نداشتن نظر مثبت نسبت به موفقيت وي را از مهم‌ترين مشكلات و پشتيباني شوهر خود را از مهم‌ترين عوامل موفقيت خويش مي‌داند.

تدريس در دوره‌هاي عملي مركز تحقيقات منابع طبيعي شهرستان مهاباد و دانشگاه جامع علمي‌و كاربردي از ديگر موفقيت‌هاي وي در اين راه قلمداد مي‌شود.

خانم عبداله‌زاده اميدوار است دانشجويان رشته كشاورزي بتوانند با تكيه بر دانش خود مسير موفقيت خويش را هموار سازند.

منبع : دنیای اقتصاد


نویسنده: داود ׀ تاریخ: جمعه 6 خرداد 1390برچسب:گفت‌وگو, خانم ,خيال ,عبداله‌زاده ,كارآفرين ,برتر, بخش ,كشاورزي,كسب‌وكار,‌ پرورش , توزيع ,گياهان, دارويي ,درد ,پا ,مشكل ,عصب, سياتيك ,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

تمامی حقوق برای سایت روستای آزادوار محفوظ است. انتشار مطالب با ذکر منبع بلامانع است